Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «ساکن خیابان ملک» که مهرماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد، دربرگیرنده زندگی‌نامه‌ اشرف جواهری است؛ زنی که در سطر سطر نوشته‌هایش ثابت می‌کند همان‌طور که پشت هر مرد موفقی، زن مقتدری دیده می‌شود، پشت یک زن موفق هم ردپای یک مرد همراه و همدل وجود دارد که به زن انگیزه می‌دهد تا مصمم‌تر از همیشه در راه خواسته و هدفش قدم بردارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کتاب «ساکن خیابان ملک» پر از اتفاق‌های ریز و درشت است. ثبت جریان‌هایی از زندگی که گاهی دستخوش طوفان‌های سهمگین می‌شود و اضطراب و نگرانی را به جان آدمی می‌اندازد اما از اشتیاق خواننده برای ادامه دادن کتاب کم نمی‌کند. اشرف در تمام رویدادهای زندگی قوی بوده و جان سالم به‌در برده است. دختری که در چهارده سالگی ازدواج می‌کند، همسرش کاظم را فرشته نجات خود می‌خواند. فرشته‌ای که گویی پدرش بعد از فوت، بودن این مرد را به دخترش هدیه داده تا قایق زندگی فرزندش در تلاطم روزگار، در جای امنی پناه بگیرد. اشرف با حمایت همسر ادامه تحصیل می‌دهد و با تمام سختی‌ها و مشقت‌ها به جایی که باید می‌رسد.

خاطرات اشرف جواهری پر از تاریخ و حادثه است. صدای انقلاب و تظاهرات در همه جای کتاب به گوش می‌رسد. تلاش برای تغییر سرنوشت ملتی که از وضع موجود خسته بودند و چشمشان به مشت‌های گره شده جوانانی مثل اشرف بوده، در تمام کتاب موج می‌زند و باعث زیباتر شدن آن بخش از تاریخ و زندگی راوی می‌شود.

اشرف با وجود مادر شدن دیپلم می‌گیرد. در کنار درس خواندن در راه عملی شدن آرزو و آمال هم‌سن و سالانش برای به وجود آوردن جامعه‌ای بهتر همت می‌کند. وقتی وارد دانشگاه می‌شود در هر گروه و کلاسی که به او در پیش‌برد اهدافش کمک می‌رساند، شرکت می‌کند. حتی با وجود فرزند، درس خواندن و فعالیت‌های سیاسی‌ خستگی برایش معنا ندارد.

«ساکن خیابان ملک» از هجرت و تنهایی هم سخن‌های زیادی دارد. اشرف وقتی به خاطر شغل همسر و یا قبولی در دانشگاه مجبور می‌شود بارها از شهرش دور شود، تنهایی و غربتش را با ناراحتی آغشته به شعف می‌گوید. ناراحت برای دور بودن از دلبستگی‌هایش و خوشحال برای نزدیک‌شدن به خواسته‌اش. به این‌ترتیب، جاده و سفر برای کمک‌رسانی به هم‌نوع در کتاب «ساکن خیابان ملک» پررنگ است. راوی با داشتن سه فرزند و مشکلات ریز و درشت زندگی و کاری، در هر قسمت از زندگی‌اش که فرصت نفس کشیدن دارد به یاری دیگران می‌رود؛ حتی اگر این یاری رساندن مساوی باشد با ساعت‌ها در مینی‌بوس نشستن و نان و پنیر لقمه‌گرفتن.

جهاد از بارزترین خصیصه اشرف جواهری است. نوع جهادش فرقی ندارد. گاهی پشت جبهه جنگ، گاهی در راه علم و دانش و بارها برای رفع مشکلات زندگی دوستان و دانشجوهایش. اشرف در زندگی‌اش رزمنده بوده و همچنان جنگجو مانده است. فقط بر حسب نیاز و توانایی محل جنگ و فعالیتش عوض می‌شود. او زن مبارزه کردن با نشدن‌ها و غیرممکن‌هاست. زنی که از نوجوانی می‌دانست چطور و چگونه از پس مشکلات بربیاید و نشدنی‌ترین‌ها را به نفع خود تمام کند. اشرف پرستار قلب‌ها هم بود. افراد زیادی با صبوری و رسیدگی او به التیام و آرامش رسیدند.

کتاب «ساکن خیابان ملک» از فعالیت و دویدن لبریز است. از قدم‌های مصمم و حرکت به سوی جلو و لحظه‌ای نایستادن. اشرف در خاطراتش هیچ‌وقت از حمایت‌های همسرش غافل نمی‌شود. در تمام خاطراتش، کاظم نقش پررنگی داشته است. مردی که با نگه داشتن فرزند و رساندن غذا به همسر و گرفتن مرخصی‌های مکرر، نشان داد در تمام مراحل همراه و پشتیبان زنش خواهد بود.

خاطرات خانم جواهری نشان می‌دهد داشتن همت بالا، وظیفه‌شناسی در مسؤولیتی که برعهده دارد، تلاش برای فراهم کردن زندگی بهتر آدم‌های دور و بر، طی کردن پله‌های ترقی و دانش و خیلی موارد دیگر، بدون همراهی و حمایت همسرش میسر نمی‌شود.

اشرف جواهری درکارنامه کاری و زندگی موفقش نام کاظم را صدر جدول قرار داده است؛ مردی که بودنش هدیه خدا بود و حمایتش دلیل محکمی قدم‌های خانم جواهری.

کد خبر 5995026 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: انتشارات سوره مهر زنان انقلاب اسلامی ایران کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب محمد مهدی اسماعیلی رونمایی کتاب انقلاب اسلامی ایران فلسطین بازی های رایانه ای نهمین جشنواره بازی های رایانه ای فجر دفاع مقدس نقد کتاب مرکز فرهنگی شهر کتاب مرکز اسناد انقلاب اسلامی بنیاد ملی بازی های رایانه ای رژیم صهیونیستی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۰۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دانش‌آموز دختر در لالی به ۳ نفر زندگی دوباره بخشید
  • روایت شاپور بختیار از سبک زندگی امام خمینی
  • حمایت جهانی از فلسطین «طوفان الاقصی» دوم است/ اسرائیل بازنده اصلی
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • روایت‌هایی از نخستین شرکت‌های مسافربری | وقتی گاریخانه‌ها به گاراژ تبدیل شدند
  • قرآن؛ کتاب زندگی/ قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است
  • فیلم/گردباد سهمگین ایالت تگزاس آمریکا را در نوردید
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان